قلم رقاصه ی شیرینی ست

قلم
رقاصه ی شیرینی ست
که می نگارد
از انتظار
نگاه بی صدا را
در لحظه های دلتنگی...


فریبا_سلطانی

تو‌ درونی‌ترین احساسِ منی...

تو‌ درونی‌ترین
احساسِ منی...
با توست که به خودم می‌رسم.
تو را در آغوش می‌فشارم،
بسی طولانی...


آلبرکامو

تسکین قلب بی قرار

تسکین قلب بی قرار
آرامش بخش لحظه های انتظار
دردم ودرمانم تویی
طبیب من...
مرا در آغوش بکش
که نبض
تمام تب کردن هایم
برای تو می زند...

فرهاد_فرهادی

به من مدال بدهید

به من مدال بدهید

از آن مدال‌های بدون گردن‌بند

مدال‌هایی که آن قدر به خورشید نگاه می‌کنند

تا بیفتند

می‌خواهم نامزد جایزه‌ی افسردگی بشوم

جایزه‌ی بزرگِ دهان به دهان،

و شعرهایم را تا بزنم برای بعد از کلماتِ مبهم.

می‌خواهم همه چیز کنار تو باشد؛

دوازده اتاق و دوازده در با روبان‌های بزرگ

تا وقتی صدایم بزنی

دوازده بار طولت را ببوسم.

(سپیده جدیری)

کاش وطن بوسه ای بود

کاش وطن بوسه ای بود
که پر می دادمش سمت تو
کاش بوسه دنیا بود و من دنیا را
تنها برای تو
و به جای همه دوست می داشتم
کاش ما همه بوسه بودیم
و دنیا را بوسه می گرفت
آن وقت کسی بی وطن نبود


آسیه حیدری

هیچ نمیتوانم بگویم در وصف تو

هیچ نمیتوانم بگویم در وصف تو
تو بگو من بنویسم
نامه ای با موضوع خود می فرستم، در انتظار جواب ...
رضا فریدونی

خوش آن روزگار

خوش آن روزگار
که
مردم چشمم
میزبان تو بود!


فرشته سنگیان