ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سهم من از زندگی
نیمی از تو بود
نیم دیگر را
هر روز یک آینه زلال سر می کشید
(کیوان مهرگان)
در ته کوچه ی تاریک
چراغی ست تنها
با کلاهی شکسته
آویخته از سر در خانه ای
که بر آستانش علف هرز روییده ست
و سقفش سال هاست
فرو ریخته بر در و پنجره های ویران
مرا بگو که از کجا
به دیدار عشق آمده ام.
(رضا چایچی)
سرزمین من همینقالی ست زیر پایه های مبل
که بوی گل هایش
از پوست پاهای شما راه می رود تا دل تان
آینه ی من این آلبوم مقوایی ست
گشوده روی میز
با گریه های مقوایی
لبخند و چشم های مقوایی
آسمان من گچ بری ها و سقف مسجدهاست
می بینید؟
که من چگونه ام؟ مرا می بینید؟
که موسیقی من
صدای شماست که از کوچه می گذرید؟
(بیژن نجدی)
رفتن آرزویی شد
دست نیافتنی
رویایی که پایش را به سنگ بستند
ای کاش خورشید آن قدر مایل می شد
تا سایه ام از مرز بگذرد.
(رضا عابدین زاده)
به نام تو غزلی کرده ام سحر آغاز
تمام پنجره هایش گشوده، هر در ، باز
به شوق بودن با تو ، تمام شعر و غزل
به سبک ِرود خروشان ، روان کنم ابراز
تو انعکاس طلوعی به قلب و باور و جان
در آسمان خیالم، به وقت هر پرواز
هر آیه از لب مستت که بشکفد به بهار
گره گره بگشاید از اشک ِ مریم ، راز
تو جاودانه ترین درس و داستان منی
تمام کی بشود این کتاب ِ هر خط ناز؟
تو شور شعر رهایی که می شوی تحریر
به هر ترانه و تصنیف و نغمه ی شهناز
بیا و خاطر خود را دمی مکدر کن
بخوان دلانهٔ «راحم»به گوشه ای دلباز
جواد رحیمی
بیشتر از ماه
دوست دارمش چراغم را
که به روشن و شیشه و خاموش تنش
میتوانم دست بزنم
بیشتر از چراغ اتاق
شیفته ی کبریت خودم هستم
با همین اندکش گرما
و شعلهاش پر از بوی سوختن چوب
و چقدر بسیارتر از کبریت
عاشق روشنایی خاکستر سیگار تو هستم من
که پشت دود
چشم لخت تو را دارد در نگاه برهنه من.
(بیژن نجدی)