آمدی؟ در انتظارت بودم

آمدی؟
در انتظارت بودم
لحظه لحظه‌ام سرشار از شوق دیدارت بود
ره‌آوردت آرامشم باشد
برای قدم زدنِ شانه‌به‌شانه‌ات همه چیز مهیاست
هوایت را با نفسهایم به درون میکشم
هر غروب دستانت را گرم در دستانم میفشارم
قدم به قدم بر سنگفرش خیابان، بودنت را فخر میفروشم..
آمدنت را دوست دارم
تو را میگویم پاییزجان.

سوسن_شیخ_محبوبی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.