ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دوباره بلند میشیم؟
دلمان برای روزهای خوبمان، تنگ شده!
روزهایی که میشد در پیاده روهای ساده ی شهر قدم زد و شاد بود،
شب هایی که می شد نگران هیچ چیز نبود و خوابید،
و آخرِ هفته هایی که می شد سفر کرد و از تهِ دل خندید .
دلمان لک زده برای یک قُلُپ چای که بدون بغض و حسرت از گلویمان پایین برود
قمار سختی بود!
ما تمام دلخوشیمان را پای سادگی هایمان باختیم...
انصاف نبود هم بسازیم و هم بسوزیم،
انصاف نبود تاوان تصمیماتی را بدهیم که خودمان نگرفته بودیم...
ولی تسلیم نخواهیم شد
دوباره بلند خواهیم شد
و همه چیز را خواهیم ساخت
ما از دردهایمان قــــــــویتــریم...