از همان روز که آوای الستم دادند

از همان روز که آوای الستم دادند
در همان لحظه که از نیست به هستم دادند
از می عشق تو کاندر خُم جان می‌جوشید
جرعه‌ای را به دل باده پرستم دادند
عقل از من بستاندند و دو چشمان و دو گوش
در عوض یک دل سودایی و مستم دادند
من که دیوانه تر از خویش کسی می‌جستم
دست آن را بگرفتند به دستم دادند

راحیل_کرمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.