لعنتی را دوست دارم

لعنتی را دوست دارم
مثل یک استکان چای #صبح کمر باریک است
نزدیکش که میشوم...
عطرش مثل دارچین توی سرم میپیچد!
توی چشم هایش زل میزنم و دستش را میگیرم
عطر هل ، هولم میکند!
و میبوسمش، میبوسمش ...
شیرین مثل نبات!
پس...
الکی نیست؛
خستگی هایم را دور میریزی!
معجون زیبای دوست داشتنی ام

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.