عشق را نتوان تفسیر کرد

عشق را نتوان تفسیر کرد
گاه رنگ زلال چشمه ها
گاه رنگ ابی دریا
گاه رنگین کمان اسمان
گاه همچون خون بر جامه بازیگریک فیلم
عشق را نتوان تفسیر کرد
گاه همچون چشمه ای آرام
کندسیرآب عاشق تشنه آب را
گاه همچون دریای خروشان
بلعد اوعاشق دریا را
عشق را نتوان تفسیر کرد
گاه همچون رعد وبرق آسمان
زندآتش اَبر عاشق باران را
گاه همچون پروانه عاشق
بی خبرازظلم معشوق
چرخداوگرداب شمع
سوزانداوراجورمعشوق

لیک
پیک وصال نگذارد اورا
کو بفهمدسوز سوختن را
عشق را نتوان تفسیر کرد


نسرین شریفی

عبور ازتو چه رنجی دارد

عبور ازتو چه رنجی دارد
تو را دلنوشته ای میکنم بر کاغذ
و کاغذ تب میکند
از تن خسته حرفهایم
کاش میشد نقاشی ات میکردم
که آن هم مجازات دارد
بگو با تو من چه کنم

نسرین شریفی