ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
بی جنگ تسلیمم
همه نقش ها بر آب شده خیس
غریق دردی عمیق
که مجالی نمی دهد بیزاری جویم
از خوانش نوید آبادی بر گوش ویرانه ای
که از نور روی گردانیده و به زور داده تن
چیزی نداشته ام اما
عجیب دچار درد از دست دادنم
گرگ عجل در پی من دوان
و من
بیهوده بره عمر به دستانم می کنم پنهان
خیره به مادیان عمر
که تاخت می زند پهنه دفتر زندگی ام
گویی درونم کودکی رفته به خواب
باید ببندم چشمانم را
کاش
بوی فراموشی پر کند اتاقک ذهنم را
مهدی شریفی
سیاه اند و کبود
به زیر تازیانه نگاه تو!
اما
باز هم در برف و باران نبودنت
شعر سپید می گویم!
مهدی شریفی