ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
مثل یک ماهی که میبلعد سر قلاب را
خورده بودم من فریب طعمهای جذاب را
هرکجا رفتم فقط تردید بود و اضطراب
می گرفتم از سراب آخر سراغ اب را
مثل یک آیینه پیش چشم تو بودم ولی
سنگ در ذهنت نشاند اندیشۀ پرتاب را
برکهای مغرور بودم مأمن آرام ماه
آمدی بر هم زدی آرامش مهتاب را
من به تعبیر تو در دنیای رویا میرسم
گوش باید کرد نجوای شب نایاب را
میپرد از چشمهایم خواب با صد دلهره
پلکهای بسته میدانند راز خواب را
حال من مانند دریای گرفتار بلاست
ساحل مواج میفهمد دل بیتاب را
دربهدر میگردم و هر خانه را در میزنم
ختم کن ای مقصد آخر تو دق الباب را
شهرت نیلوفر از بدنامی مردابهاست
کاش نیلوفر بداند حرمت مرداب را
مریم ناظمی
چشم بستم به روی غیر از تو
چشمهایم فقط تو را دیدند
بسکه نام تو را صدا کردم
واژههایم دچار تردیدند
خانهام را گرفته گرد عذاب
پنجره سرفه میکند با درد
از زمانی که رفتهای باران
میزند روی شیشه که برگرد
کوچ کردی پرندهی سرخوش
از خودت سمت فصل نامردی
من که می دانم آخر پاییز
سال دیگر تو باز میگردی
قصهای تازه جور خواهی کرد
ساده لوحانه میشوم خامت
زیر رگبار بوسههایت باز
میشوم جانِ سرخِ در جامت
در دهان گشاد آدمها
اسم این زن دوباره میافتد
با زبان اشاره می گویند
شب به دام ستاره میافتد
روبه رویش هزار راه غلط
پشتسر کوه بیسرانجامی
میدود سمت آرزوهایش
این زن خسته غرق بدنامی
مریم ناظمی
ای شاخهی پا گرفته در غربت سرد
کوچیده به انزوای خود از شب درد
گمگشتهترین امید این آزادی
امسال تو را بهار خواهد آورد
مریم ناظمی
حریم حنجرهاش مملو از ترانه ی سرخ
به باد می دهد او را همین بهانه ی سرخ
که تا جوانه زد از شاخه ی خزان دیده
غروب آمد و بردش به آشیانه ی سرخ
غروب آمد و بردش به سرزمین جنون
درون دشت پُر از خون عاشقانه ی سرخ
دو رودخانه ی در هم تنیده شد اشکش
نشسته با لب خندان در آن کرانه ی سرخ
شبیه کشتی بی ناخداست,سرگردان
بدون موی رهایش همیشه شانه ی سرخ
سرش به هیبت تاریخ سربهداران سبز
خمیده روی تنش ردِّ تازیانه ی سرخ
زنی که شعله به عالم کشانده گیسویش
زنی که سرزده از آتشش زبانه ی سرخ
مریم ناظمی