| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
درخشان کرده هستی را لطافتهای احسانت
نـمـک گـیـر تـو ذرّات وجـودنـد از سر خوانت
بـه رقـص آورده مـیـلاد تـو چنگ تـار تربت را
خراسان را چه شیرین کرده شور ساز پنهانت
بـه جـز کـوی تـو امّـیـدی نـبـاشد نا امیدان را
کـجـا روی آورنـد عـشّاق غـیـر از کنج ایوانت
دلـم پـر میزنـد هـمـچـون کـبـوتـر آسمانت را
نــوای زنــدگــی دارد صــدای پــای بــارانـت
بـه اوج بـی نـیازی مـیرسـانـی از کـرم مـولا
اگـر کـه سـائـلـی گـردد ز روی عشق مهمانـت
فــروزان بــاد خـورشـیـد ولایـت در دیـار مـا
بـه زیـر گنبد هستی، شـکـوفـا بـاد سـامـانـت
وصـالـت را نـصـیـب واسع خونین جگر فرما
کـه مـیسـوزانـدش آخـر شـرار داغ هجرانت
سید علی کهنگی
سه بار
میلرزانم سیم تار را
پنج ثانیه
مکث میکنم.
سه بار
در جاهای مختلف
میبینم تو را.
هربار میلرزانی دلم را.
در پنجمین مکث
هنوز نگفتهام که
دوستت دارم.
دیر شده و تو رفتهای.
شهناز_یکتا