ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
بیا از من گذر کن تا توانی
که از آسیبهایم دور مانی
دل سودازده اندیشهزا نیست
مرا یکجان به تن باشد تو آنی
شهناز یکتا
تو همانی که دلم میخواهد سر به روی شانهات بگذارم
دیدگانم را ببندم لحظهای ضربانهای تو را بشمارم
شهناز یکتا
بیا لرز وجودم را تب مرداد تهران کن
زمستانهای دوری را لطیف از عطر باران کن
نوازشهای چشمانت شبیه رقص نور و رنگ
شب شهر وجودم را به دیدارت چراغان کن
صدایت میبرد بالا طنین هر تپشها را
بیا با خنده بارانت جهانم را پریشان کن
نبودت ساخته در دل دژی محکم پر از اندوه
شبیه حملهی افغان بزن این قلعه ویران کن
بباف این موی جیران را بزن رویش گل مریم
بپاش عطرسرانگشتت هوا را عطرباران کن
شهناز یکتا
آوای خوش بارش باران وزش باد
همراه دف و چنگ و نی آذر دلشاد
هر پیچش تن رقص نوازشگر هر برگ
چین و شکن موی تو را آوردم یاد
شهناز یکتا
لبانت را تو ای گل غنچه کردی
نمیدانی که با این دل چه کردی
گسل را عشوهات فعال کرده
چرا قلب مرا بازیچه کردی
شهناز یکتا
گیسوی طلاییش پریشان کرده
این دختر پاییز چه نازی دارد
پیراهن رنگین به تن و خنده به لب
با باد خنک میل به بازی دارد
شهناز یکتا
تو زلزلهی قرن اخیری
ویرانه کنی هر تن آباد
از جا بکنی ریشهی گلها
در هم شکنی شاخهی شمشاد
از رفتن تو مرده و سردم
باید برود نقش تو از یاد
هر نامه و تصویر تو را من
سوزانده و خود را کنم آزاد
یادم مکن ای سرکش رعنا
از ظلم و ستمهای تو فریاد
شهناز یکتا
خبر آمدنت پر تبوتابم کرده
نفسم حبس شده سینه جوابم کرده
ترسم از دست روم قبل ملاقات شما
شورش و دلهره محتاج شرابم کرده
.
دلربا مزهی من باش بکاه از تلخی
مستی جام دو چشم تو خرابم کرده
گل رز بودم و از شوق رسیدن به وصال
آتش مهروصفای تو گلابم کرده
دیر بازیست که قلبم به دلت سنجاق است
چون دو جسمی که به یک روح حسابم کرده
شهناز یکتا
نگاهی کن به دشت سبز دیده
تو رفتی و چه طوفانی وزیده
غباری آسمانم را گرفته
گمانم فصل پاییزم رسیده
شهناز یکتا
من روی تو را یار به نزدیک ندیدم
از گوشی همراه صدای تو شنیدم
لرزید دل آن لحظه که خندیدی و گفتی
دنیای منی ای گل شب بوی سفیدم
شهناز یکتا