هر شب ما با دندان‌های مه‌آلود شاملو

هر شب
ما با دندان‌های مه‌آلود شاملو
ستارگان را می‌جویم،
فروغ در لیوان‌های شکسته‌
برای‌مان از درختانِ عاشق می‌نوشد.
اسطوره‌ها
از گوشه‌ی پتوها بیرون می‌خزند،
با صدای ماهی‌ها
افسانه می‌سازند.
موسیقی
از رگ‌های صندلی بالا می‌رود،
ما
کتاب‌ها را تکه‌تکه
در دهان پنجره می‌گذاریم،
و خواب می‌بینیم
که زبان‌مان
پر از پرنده‌ است.


صدیقه بیگلری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد