غُرشِ آسمان ، داد خبری تازه و دل نشین

غُرشِ آسمان ، داد خبری تازه و دل نشین
مژده پاییز و خزان شدنِ آن خوش نشین

غرشی  دگر نمود و ابراز وجود کرد
مخلوقات زمین منتظر سجود کرد

صدای رعد وبرق آمد و  نورش منثور شد
آسمان سیاه و ابری شدنش معلوم شد


بوی خاک ز نمناک شدنش ، آرامشی داد
بادی  وزید و نسیم بهاری ، هدیه ای داد

تمام شواهد از برِ بارشی عظیم بو د
بارانی  نیامد ، گویا ابرها ناوَزین بود

دگر بار شنیده شد غرشی مَهیب از آسمان
هیچ بارش و باریدنی ، ندیدن این وآن

نور خورشید ، تکاپو ، ز تابیدن از روزنه ای
ابرها در هم آمیخته و ندادندش  اجازه ای

خلایق هاج وواج از آسمان ، به نبودنِ بارشی
ایراد ز ابرهای تیره یا نباریدن ز دُعایِ گالیکِشی

طبیعت نیارد نُقصانی  ز خود در  هیچ زمان
چو  باشد مدیری مقتدِر ،همچون  خدای مهربان

چنانش ، بارد یا نبارد ، به سیل بارد یا نَمنَمک
اراده یِ ایزد بوَد به دنیا ،حتی به نان ونمک

محمد هادی آبیوَر

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.