و مسیر خیس خورده از خاطرات

و مسیر
خیس خورده از خاطرات
اینجا دل ماند و یادت
و سراسیمه گی عشق
و دل اندودی داستان گونه...
در تلاطم ایام
رنگ به رنگ
طرح به طرح
و یک تشکر سبز
اینکه بودی
در مسیر
جای همه،برای من...
و ناقوس رفتنت
صدا می زند تنهایی را
و دوباره...
من ،من شدم
تنها و تنها و تنها در مسیر


محسن هروی

چه شد در من

چه شد در من
خدا داند
پس از آن شب
که گم بودم
میان عشق و دلتنگی
میان رفتن و ماندن
و من تنها
پریشان حال و درمانده
و در خلسه
به زیر نور آن ماه درخشان
آن ور دیوار تنهایی
و عهدی تازه با دلدار
طلوع عشق در وقت سحر، در من
چه شد در من
خدا داند


محسن هروی