ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
توبه کردم که دگر، توبه ی بی جا نکنم
بی خیال تو دمی، با دگران ، تا نکنم
توبه کردم که فراموش کنم هجران را
دوش گیرم غم خود ، شکوه ی دنیا نکنم
توبه کردم نروم صومعه یا می کده ای
بر سر درگه تو ، جز تو ، تمنا نکنم
نوشم از چشم خمار تو و سرمست شوم
در خماری دلم ، ولوله بر پا نکنم
تا سحر همره ماهم به سخنهای دراز
راز تنهایی خود را به کسی وا نکنم
با گل و غنچه به میعاد روم ، شاد شوم
دل به دنیا ندهم ، صحبت فردا نکنم
کنج این خانه بیاد تو خیالی بافم
التفافی به دل انگیزی دریا نکنم
دل سپارم به دلت، شاد کنم دنیایم
تکیه بر قامت هر عاشق شیدا نکنم
بعد از این توبه ، دگر توبه نکردم ، اما
توبه کردم که دگر عشق تو حاشا نکنم....
پ.ن: این روز ها بی خوابی هم به دردهای بی درمانمان اضافه شده و گاه حاصلش هزیان گوی ست :
خواب است جهان و دل من بیدار است
هر واژه، سوال تازه ای در کار است
خاموش نمی شود حدیث تو به دل
جانم همه در فکر تو بس هوشیار است
از ماه ندیده ام به شب، منظره ای
در غربت شب ، ستاره ای بر دار است
تاریک شده جهان به جهلی ابدی
گویا تبر افتاده ، درخت. تبدار است
گلچهره ی گل به چتر شبنم پنهان
بلبل به سکوت غصه ها، غمبار است
خوابیده خدا، خبر ندارد همه جا
درگیر چه درد و آه و صد پیکار است.....
سیمین حیدریان