زِ آشوبِ جهان دل را آرام باید،

زِ آشوبِ جهان دل را آرام باید،
درون سینه صبر ره دل ایوب باید.
زِ درد و رنج اگر خواهی رهایی،
چو مردان خدا دلی محبوب باید.
به لب شکایت و در دل رضا با حکم یزدان،
که راز عاشقان با صبر مکتوب باید.
مزن فریاد، اگر تیری ز تقدیرت رسیده،
که در میدان تقدیر، آنکه صابر خوب باید.
ببین هر برگ عشقی را که با باد خزان گفت:
مرا رفتن به حکم اوست مصلوب باید.
ربنا نسیم صبرم ده، که در میخانهٔ عقل
به صبر و رضا به رب گردون باید.

عطیه چک نژادیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد