ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
می خورم ز جرعهی خاموشی، حالم خوبه
خنده در جامِ غمت میریزم، حالم خوبه
بلبلِ تنها به گلزارِ خیالم میخواند
گلشنِ بیهمزبانی، حالم خوبه
باد میآرد به گوشم نالههای ناشنید
پشتِ دیوارِ فراموشی، حالم خوبه
ساقیا، جامِ گَرم بخشِ دروغینم ده
تا به رخسارِ زمانه بنمایم، حالم خوبه
اشک میبارد ز ابرِ چشم، اما باران نیست
خشک لب میخندم از شرمِ نیایش، حالم خوبه
چون ستاره میدرخشم در این شبهای تار
لیک در سینه شعلههای خاموشی دارم، حالم خوبه
آینهام به روی تو میگوید: پرتوِ شادی
پشتِ آیینه، زنگارِ غمت پنهان دارم، حالم خوبه
میزنم نعرهها در خلوتِ این کویرِ جان
لیک صحرا همه خاموش است و بیانگارم، حالم خوبه
گلِ عمرم به بادِ رفتنِ روزگار دادم
بیتو ای باغبانِ ناکام، خارم، حالم خوبه
حسین، آتشِ سودای تو در جانم فسوس
میسوزم و جهان میگوید: بنشین آرام، حالم خوبه
میرود کشتیِ عمرم به ساحلهای نیستی
بادبان میدهم از اشک، ولی طوفانم، حالم خوبه
پشتِ ماسکِ تبسم، خویشتن را میدزدم
تا نگویند جهان:اشک در او باران شد، حالم خوبه
سید حسین مبارکی