ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در گذار این بهار عمر من با تو خوشم
یک نفس نه یک سما را از خوشی سر می کشم
من برای وصل و دیدار تو مشتاقم رفیق
تازه تازه عطر کویت را به دامن می کشم
نوشدارویی و مرهم ، ای که خمر جانمی
ای که دیدار تو شیرین حال سازد کام را
ای دوای جمله احوال خوش ناباوری
ای تو درمان ای تو دارو ای نوای هر نفس
من به شوق روی تو دامن به دامن می دوم
من به تصویر رخ زیبای تو این وهم خونین می خرم
بهر دیدار تو دریا را به ساغر پر کنم
جامه ی سبزی به تن گلزار را رنگین کنم
ای بهار عمر من ای ناب تر از جوی و رود
سرو سیمین روی من آهنگ مست زندگی
من برای نغمه خواندن بهر تو روز و شبان را می خرم
چون تو آرامی و مرهم ،چون تو رعنا مثل سرو
من سخن ها با رخ زیبای دریا می کنم
سرو سیمین روی من ای ماه روی زنده دل
زندگی را با ظهور نور تو هر دم محیا می کنم
الهه رزاز مشهدی