ماه به خانه می‌آید

ماه به خانه می‌آید
در شب اقاقیا و نسیم
حتی اگر که دریا
رغبت کند
به بستن دروازه‌های مِه
ماه به خانه می‌آید

بگذر
از این ساعت هرز و
درنگ مالیخولیا
و هر آن‌چه تو را برانگیزد
به ستیزِ با اخترانِ راه
از گاوان انکار
که رو به آینه
زل می‌زنند
به پوچی لکه‌های تیره‌ی خویش


رها کن این چاهِ زنگاربسته
که جز آه
نیست نغمه‌ای در آن

سر برآر
به سوی آسمان
نفس بکش
جنگل بارقه‌ها را
در شب اقاقیا و نسیم
که به خانه می‌آید
سوارِ سپیدِ ماه.

حسین صداقتی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.