در انتظار آمدنت

در انتظار آمدنت

           من پر از زمستان های دنیا

              چشم به راه بهاران نشسته ام

پرویزصادقی

میان این همه

میان این همه
ساختمان های مدرن
وجود عمارتی قدیمی
بهای سنگینی داشت


فراموشی ...

لیلا_مقدس

تو خود آواز بهاری

تو خود آواز بهاری
پر شکوفه و سبزی
وقتی از راه رسیدی
برگهای خشک را تکاندی
و پاییز غم انگیز سبز شد
قلم افسرده من رقصید
و دفتر شعر من شد شکوفه باران
و روی طاق آسمان
نشست رنگین کمان


نسترن دانش پژوه

بهار عطر احساس

بهار عطر احساس
و نسیم ظهورش
را سایبان بید مجنون کرد
بی آلایش
عشق را به رود داد
که از پای درختان فراتر رود
تا روییدن خود را به تماشا بنشیند.


فاطمه دانشور

عشق بادبادکیست

عشق
بادبادکیست
در دست های باد
و من همان
کودک سرگردانی
که هیچ وقت
نمیرسد ...


حسین_عربی

شیرین تر از رطب ، رطب نوبرانه ای

شیرین تر از رطب ، رطب نوبرانه ای
گرمی پر از طراوت و شور ترانه ای

خوش بو ، شبیه عطر خوش یاس و سوسنی
در حس و حال باغ دلم چون جوانه ای

می خواهمت همیشه کنارم بهار من
گل میشوم برای تو با هر بهانه ای

‌گفتم:گلم! زبان ترحم، ترنم است
اما همیشه آتش دل را زبانه ای

تو مرهمی ، جوانه ی هر زخم تازه را
آشفتگی زلف زمین را تو شانه ای


‏با خود شبانه های مرا شاعرانه کن
تو دلنشین ترین غزل عاشقانه ای

مهین خادمی