| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
می توانم سالها
بی آنکه چیزی به تو بگویم
همینطور دوستت بدارم
چشم در چشم
با صورتی یخی
سرد و بی احساس
بنشینم و پنهان از تو
به کمترین اشاره ای
در خود فرو بریزم
سیمرغ هزار پاره ای باشم
پریشان
در پی آن یک گم شده
که آن هم تو باشی...
داود دوستی
چون آینه
در برابرم ایستاده ای
و مرا به خویش
باز میگردانی
و من سالهاست
به تکرار بی پایان خویش
مشغولم
چون خورشید باش
بر من بتاب
بگذار ازروشنای وجود تو
گذر کنم
و تو از شعاع معرفتت
به سوی عشق
رهنمونم باش
آرشام نیک طبع
من
بلد نیستم
دوستت نداشته باشم !
سوادم
تا دوست داشتنت
قد میدهد ...
مریم_قهرمانلو
با رویاهایت در من ببار
و کار عشق را یکسره کن
این روزهایم را
برای تو نگه داشته ام
تا زیباترین شعر جهان را
با بوسه ای از جان من بیرون بکشی
با رویاهایت در من ببار...
مستانه_دادگر
دوستت دارم
با دو واژه
که سالهاست نثارت کردم
واژه اول را از عَشَقه وام گرفته ام
و واژه دوم
از گلبرگ های یاس سپید
میدانم یک روز
از سرزمینم دیدار خواهی کرد
حتا اگر آن روز نباشم
تمام کوچه ها
نجوای شبانه ام را
تکرار خواهند کرد
تنها صدای دوستت دارم هایم
فضای شهر را عطر آگین خواهد کرد
آرش_سیستانی
یک سهم از بهار دارم
یک سهم از تابستان
یک سهم از تو
و یک سهم از زمستان
می بینی؟
آنقدر پاییزی
که توی فصل ها جا شده ای
آسیه_حیدری
میروی از کوچه و در کوچه غوغا می شود
واژهایِ شعرِ من در جا شکوفا می شود
با دو صد دل می روم در مکتبِ عشقت چنان
کودکی در مدرسه فکرِ الفبا می شود
منطقی در کارِ عشقِ ما نباشد در میان
گه نگاهی، آتشِ سارا و دارا می شود
پایِ عشق آمد میانِ معرکه از من بپرس
هر کسی او فاقدِ چشمانِ بینا می شود
ای که سرگردان شدی در کوچه یِ بی نامِ عشق
عشق گاهی ناگهان در دل هویدا می شود
علی پیرانی شال

