دستم را داغ می گذارم

دستم را داغ می گذارم
که نبینمت دیگر ،
تو اما هرشب
داغم را تازه می کنی ...


" کامران رسول زاده"

این منصفانه نیست..

این منصفانه نیست،
من پیر شده باشم
و تو در خیالم
درست مثل روزی که ترکم کردی
زیبا و جوان...
همین شده که هیچ‏ کس
باور نمی کند
معشوق من بوده باشی...

کامران رسول زاده