تو تاری من پودم

تو تاری من پودم
نباشی پاک میشه تمام نقش های وجودم
بمون تا کامل شه نقش و نگارم
بمون تا با هم
زیباترین تصویر فلک باشیم


مریم_سپهوند

یادت هست شبی آمدی به دیدارم؟

یادت هست شبی آمدی به دیدارم؟
ماه و مهتاب شدی به شبانگاهم
نفس شدی و دلم لرزید
جان در جان شدی و دلم لغزید

مریم_سپهوند

بی تفاوت نفس می کشم

بی تفاوت نفس می کشم
لمس می کنم, تن زخمی روزگارم را
شب را به روز, روز را به شب
خواب را به بیداری, بیداری را
به خواب دل خوشم
و از عشق حذر می کنم
من در برزخ سرد تنهایی ام
به آتش جهنم عشق, گداخته نخواهم شد.


مریم_سپهوند