بر سینه‌ام نشسته غمی وین عجب غم است

بر سینه‌ام نشسته غمی وین عجب غم است
بر دل گرفته جای و همرنگ ماتم است
هر دم شود زنده به یک اشک دیده ام
هر گه کنم یاد حدیثی که مبهم است
شاید حدیث عشق وفا را نخوانده‌ای
تا بنگری که چه سان پشت ما خم است
روزی دلم شکست از این ظلم بی‌حساب
زلف فلک عجب که ز دست تو در هم است
ای آسمان و فلک کاش که ویرانه می‌شدی

زین بازی غم و تزویر که در جان عالم است
بشکسته قلب نه فلک از داغ کربلا
زین ماتمی که اعظم غم‌های عالم است اندر عزای پادشاه عشق و دین حسین (سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است)
(گویا عزای اشرف اولاد آدم است)
(باز این چه شورش است که برخلق عالم است)

محمدحسن مداحی

السلام علیک یااباعبدالله

 باز محرم رسید، ماه عزای حسین
    سینه‌ ی ما می شود، کرب و بلای حسین
    کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
    تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین

السلام علیک یااباعبدالله