ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
در میان جمع گل ها او گلی تنها شد و
تا که من را دید از عمق دلش، شیدا شد و
بید مجنون بود با آرامشی افرا شد و
او ز دانایی بی حدش بسی سودا شد و
در نگاهم مهد علیا، بود تا بلوا شد و
قصد رفتن کرد من باور نکردم، تاهمی در وا شد و
گوئیا روز حساب و محشر کبری شد و
رفته رفته سیل اندوهش چونان دریا شد و
مرغ روحم چون که بیپر گشت بیپروا شد و
او که خود از ابتدا مأوا، چه بی مأوا شد و
عشقِ رویایی ، مکرر بر دلش رویا شد و
آتش عشقش مرا سوزاند لیکن شعله اش
دامن او هم گرفت و خود به خود رسوا شد و
او غزل های خودش را برتر اما ،
برترین شعر از غزل های دل طاها شد و....
حسین تنیده