میتونستم بازم عاشقِت بشم

میتونستم بازم عاشقِت بشم
شعر بگم
چوب جادومو دور سرت بگردونم
وِرد بگم...
از خیالاتِ شبِ اولِ آشناییمون شعر بگم
وقتی نبودی
عکس ماهو بزارم
بجای تو
برای عاشقای شهر قصه بگم
شهره بشم
کوچ کنم
هرجا برم از تو بگم
میتونستم راوی عشق بشم
اما
نمیخواستم به چشات خیره بشم
تموم این مسیرو من رفته بودم
درد بود
عشق همون فاجعه بود
سرد بود
علت خستگی من صبر بود
سراب عشق، شبیه دریاچه بود
احساس من حساس تر از شیشه و
دنیای آدما فقط سنگ بود...


پری سوری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد