هر چه از من می‌گریزی باز در دام منی

هر چه از من می‌گریزی باز در دام منی
توسن لج‌باز بس کن! آخرش رام منی

رنگ آزادی سپید و بخت آزاده سیاه
خود به‌آرامی بیا که تو دلارام منی

سرکشی بس کن که سر شد عصر صبحت، بعدازاین
با شـب تـلـخـت طلـوع وُ شـور اَیّامِ منی

عشق و قدرت در من‌است و چاره جز تسلیم نیست
در دل افتادی عزیزم! دیگر الهام منی

خوب شد که دارمت اما...چرا تو نیستی؟!
وای! مثل قبل باز: از جنس اوهام منی

علی صحرایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد