می‌دوم با بالهای خیس

می‌دوم با بالهای خیس
و
اشگ میریزم بی چشم
فریاد میزنم بی دهان
و
لبخند میزنم بی دل

پاییز را تن میکنم
در بهار...

آنگاه که قایق گاغذی ام
غرق در حوض خیال
همنشین ماهی غم میشود.


معصومه داداش بهمنی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.