عید آمد و یغما کرد بازار زمستان ها

عید آمد و یغما کرد بازار زمستان ها
عید آمد و گل پاشید در باغ و گلستان ها

از هلهله باران و از موسیقی جوباران
گویی به جهان گشته است جشن و طربی برپا

سار و زغن و گنجشک، دراج و قباسبزان
هر یک به نواخوانی بر شاخ چناران ها


باز از سر هر شاخه بلبل به نواخوانی
زیرا که شده واله ز انفاس خوش گل ها

خوشبوست مشام جان زیرا شنیده ست او
هنگام شبانگاهان عطر تن شب بوها


جمشید افرندید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد