تا کی غم این خورم تو داااااااااارم یانه

تا کی غم این خورم تو داااااااااارم یانه
زین سر به بالین نهم صبح سربرآرم یانه

یا بیا و روشن کن چراغ کلبه محزون من
یا برو خود دانم باغمت خود آزارم یا نه

این آمدن ها رفتنش زپا در اورده مراااا
به رفتنت خارو به ماندن گل بکارم یا نه


سکه ی عشق یک رو دارد اااای نازنین
ماندم بهر تو خط آرد یا شیر آورم یا نه

معشوقه ی من بامنت همچو منی باش
تابدانم روزی روشنم یا شبی تارم یانه

نکند دل تو با ما نباشد این شیوه کنی
گو بدانم باران غم یاکه شوق ببارم یانه

مرگ وشیون به از ماندن درخیالی باطل
آری که خوش است بدانم برتودلدارم یانه

نمی خواهم بمانم تشنه و تو یک سرابی
لپ مطلب گو ببینم من دربرت سرکارم یانه

داودچراغعلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد