پائیز خبر داشت که این شیوه باغ است

پائیز خبر داشت که این شیوه باغ است
گه خانه سار است و گه آلون کلاغ است

چون رایحه مریم و نسرین و اقاقی است
گه مایه درد است و گهی مرهم داغ است

پائیز خبر داشت که هر گوشه سرسبز
دربند کمال است و دلآشوب فراغ است

هر برگ شقایق که در این دایره روئید
لبریز شرنگ است و تبآلود ایاغ است

پائیز خبر داشت ولی فاش نمی کرد
این بیشه پر از همهمه روبه و زاغ است

هر دامنه اش رو به تماشای دیاری است
هر خاطره اش آینه چشم و چراغ است

پائیز خبر داشت که هر شاخه ی بی بر
خود هیمه ناسوخته در کنج اجاغ است


علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.