با فراموشی قرار گذاشتم بودم!!

با فراموشی قرار گذاشتم بودم!!
خواستم تو را به دستش بسپارم!
باز هم قرارمان را فراموش کردم!!

غلامحسین افراس

زیبا جان..،

زیبا جان..،
عمری ست شعرهای من
از چشمانت بالا رفتند
که پلک هایت واژه هایم را
گروگان گرفته بودند
مثل قطره اشک های
چکیده بر گونه ی قلم ها؛
انگار عشق تسخیر شده
پشت دیوار بلندِ مژگانت
همچون لانه ی جاسوسی!


مرتضی سنجری

چندی ست که دیگرشعرنمی گویم؛

چندی ست که دیگرشعرنمی گویم؛

روزها با چشمی تنگ
نبرد زمین وآسمان می نگرم

و شب ها
در کویری ناشناس
محو ستـارگان؛


بربامی هم سطح زمین
کلبه ای ساخته ام
و چاه آبی لبریز از خون دل تاریخ!!

و باغچه ای از مِهر گیاه
که داس ها در آن مدفون اند؛
ََُِ
روزگارم می گذرد ....

قوتم اشکی ست برلبانم
و خوابم ندیدن ، نشنیدن

نفس می کشم به اندازه ی سهم یک شب بو
و قدم می گذارم آرام
تا نلرزد مزارم !

و هرروز
در جهانی خالی از جاذبه
به قطبی دلبسته ام

که روزی
آستانش
محورم باشد !

فرزانه مظلومی

عاشقانه تر می نویسم

عاشقانه تر می نویسم
تا همه در حسرت داشتن معشوقه ای
شبیه تو
چون من
بمانند ...
مگر نه که بنی آدم اعضای یکدیگرند!

ناوک_مژگان

به گمانم زمان زیادی در خوابم

به گمانم زمان زیادی در خوابم
شاید در خواب در نادانی کمتری باشم
نمی دانم شاید نخواسته ام که بدانم
این همه عطر یاس چه می گوید
اما صدایت را از همین گلدان خاکی می شنوم
نه خاک است و نه بوسه
جای دستانت در گلدان صدایم می کند
صدای نفسهایت وقتی پیشانی ات را پاک می کردی چشیده ام
دستهایمان خاکی بود نه؟
به اندازه همین دلخوشی کاشتن رویا هامان
گلدان هنوز اینجاست
همراه نفسهایت


احسان ناجی

عقربه ها

عقربه ها
کاش ,
جای تقسیمِ صفحه ی ساعت ,
( این عبث, این تکرار )
دیوار را قسمت می کردند.
تا با دیدنِ همسایه ها
زمان
از یادها می رفت...

علی رضا عزتی

شعر شبانه ام تو ای

شعر شبانه ام تو ای
احساس عاشقانه ام تو ای
دلیل هر ترانه ام
لب باز کن حرفی بزن.
آرامِ من
در جانِ من
جانانِ من
بهانه آغاز تو
دلیل هر پرواز تو
بهانه ام, ترانه ام ,شورِ شبِ عاشقانه ام
بمان برای من بمان.
که بی تو هیچ من نیستم
که جز تو من هیچ نیستم
هستی که هستم با تو است
هستی که هستم از تو است
ای هستی ام
ای شور و سر مستی ام
بودم توای
رود ام توای
دریای من لب باز کن....
...
ساحل آرامت منم
پنهان و پیدایت من
آغوش امن تو منم
اسیر عشق تو منم
رود منم, دریا منم ,ساحل منم.
هر لحظه در من جارییی
هر لحظه در من در خروش.
کیهان من, ایوان من, طاق بلند عصر تو...
امید بیداری هر صبح تو...
شبم توای
روزم توای
تمام احساسم تو ای...
...
تو نیستی...
من نیستم...
ما بوده است از ازل..
ما میشود روزی دو یک؟؟ این من این تو, ما میشود؟؟ماه فلک ...
...
یکی بود و یکی هست و یکی خواهد بود...
قصه عشق آغاز دارد..
پایان نه...


نوشین فتحی