تو از کدام باغ آمدی ‏

تو از کدام باغ آمدی ‏
که عطر دلنشین تو ‏
هوای خانه‌ی دل مرا ‏
پُر از طراوت بهار می‌کند ‏
به واژه‌ی قدیم دلبری ‏
مگر تو معنی نوین و تازه داده‌ای ‏
که اینچنین اسیر می‌کند نگاه تو مرا
تو شهرزاد تازه در کدام قصه بوده‌ای ‏
که تازه رُخ نموده‌ای ‏
دلم مجال تَرک دیدن نگاه تو نمی‌دهد ‏
تو قاب دائم مقابل دو چشم من شدی
تو شهرزاد تازه ‏
بی بدیل عشق من شدی
و راوی حکایت کهن شدی ‏

رحیم سینایی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.