ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در این روز های سرد
باید
چشم انتظار
به کدام جاده بمانم؟...
برگرد
من در این زمستانِ بی رحم
دوام نمی آورم
بدونِ گرمای آغوش تو
علیرضا میاحی
تو را دوست میدارم
به اندازه ی
آرامِ خزر
به همان اندازه که
تکه ایی از جان منی
آنچنان که
شیرین طعنه به فرهاد زند
تو را دوست میدارم
به اندازه ی
بید مجنون که
سایه ی امنِ منی
به اندازه ی
نور مهتاب که
جلوه ی عشق و شور منی
تو را دوست میدارم
همچون
عاشقانه ترین اتفاق هستی
آن زمان که
موج و ساحل
یکدیگر را به آغوش میکشند
حامد محمدی
بنشین ٬ مرو ٬ که در دل شب ٬ در پناه ماه
خوش تر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست
بنشین و جاودانه به آزار من مکوش
یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست
آتش و آدم
ترکیبی نامتجانس است
من از میان این آتش گر گرفته
در رویاها و عشق ها
اگر میدانستی جایت
سر میز صبحانه چقدر خالی است
و قهوه
منهای شیرینزبانی تو
چقدر تلخ
من و این آفتاب بیپروا را
آنقدر چشمانتظار نمیگذاشتی
عباس صفاری
تمامی مردم
نام عزیزشان را
بر درخت حک میکنند
نازنینم
نام تو را
بر استخوان تنم خواهم کوفت
نوزاد رفعت
ترجمه : آرش سنجابی
برندارم دل ز مهرت دلبرا تا زندهام
ور چه آزادم ترا تا زندهام من بندهام
مهر تو با جان من پیوسته گشت اندر ازل
نیست روی رستگاری زو مرا تا زندهام
از هوای هر که جز تو جان و دل بزدودهام
وز وفای تو چو نار از ناردان آگندهام
عشق تو بر دین و دنیا دلبرا بگزیدهام
خواجگی در راه تو در خاک راه افگندهام
تا بدیدم درج مروارید خندان ترا
بس عقیقا کز دریغ از دیده بپراکندهام
تا به من بر لشگر اندوه تو بگشاد دست
از صلاح و نیکنامی دستها بفشاندهام
دست دست من بد از اول که در عشق آمدم
کم زدم تا لاجرم در ششدره درماندهام
سنایی غزنوی
پاهایم
از تخت درازتر شدهاند
دستهایم
حتی به لامپ میرسند
صدای موسیقیام
از تمام دیوارهای آجری رد میشود
زل میزنم
به عکس سرخپوستها در کامپیوتر
و با تو قهوه مینوشم
مثل کریستف کلمبی
که اتاقش را
از سرزمینهای ناشناخته بیشتر دوست دارد
سید_مهدی_موسوی