ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
باز شیطان بر من دیوانه دام آورده بود
برسرم فهرستی از افکار خام آورده بود
ظاهرا از قبل میدانست تنهایم،که شب
بر من یک روز بی همخانه شام آورده بود
روی سینی کاسه ای پر آش و آنسوی بخار
با خودش تصویری از یک جفت جام آورده بود
در ترافیک عجیب کوچه ی صد چشمها
بر در همواره مشکوک اتهام آورده بود
دختر همسایه ی دیوار بر دیوار کاش
مثل سابق آش را از پشت بام آورده بود
هم شکارش کرده بودم هم شکارم کرده بود
فرض کن صیاد بر صیاد دام آورده بود
مشتبا بودم برایش حال آقا مجتبی
با خودش تا میتوانست احترام آورده بود
نذر دارد یا نظر الله و اعلم مانده ام
دخترک این تحفه را محض کدام آورده بود
باطنا دلتنگ هم بودیم اما ظاهرا
قلب او از قلب من کمتردوام آورده بود
علت بوسیدن اجبار میدانی که چیست
تو،موافق نیستی...اینکار!میدانی که چیست
این جنون هروقت میبینم تو را سرمیزند
بوسه میخواهد دلم اصرار میدانی که چیست
مثل داروهای کم پیدانبودت فاجعه ست
من پر از درد توام بیمار میدانی که چیست
دستهایم رابگیر وچشمهایم ببین
لااقل یک مرتبه، یک بارمیدانی که چیست
بی جوابی،پاسخ دردآورچشمان توست!
ازسکوتت خسته ام،بیزار،میدانی که چیست
من فقط بوسیدمت اینقدرنفرینم نکن
منطقی رفتارکن رفتارمیدانی که چیست
آمرانه ،ظالمانه،جاهلانه ، هرچه هست
دوستت دارم تو را، بسیار،میدانی که چیست..
#مجتبی_سپید