" علیرضا اسفندیاری "
بر بالشی از خاطره بگذار سرت را
شاید که فراموش کنی دور و برت را
سرچشمه ی معصوم ترین رود جهانی
ای کاش خدا پاک کند چشم ترت را
گنجشک من ، آهسته به پرواز بیاندیش
تا باد پریشان نکند بال و پرت را
من ماهی دلتنگ و تو ماه لب دریا
{ فروغ فرخزاد }
با یک بغل گل سرخ میآیم !
زخمهای قلبم شکوفه کرده است
اما افسوس
کسی گلهای مرا نخواهد دید
بهار آمده
همهجا پر از گل و شکوفه است ...
"رسول یونان"