ببار ای ابرِ رحمت زا، بـریـز از لطفِ احسان

ببار ای ابرِ رحمت زا، بـریـز از لطفِ احسان
بده بر زخمِ صحرا مرهمی از قطره ی جان
ببار از باده ی شیرینِ خود بر سینه ی خاک
که خاکِ تَـر شود از عطرِ تو پُـرنور و افلاک
بـبَـر گـردِ غـم از رخـسـار گل هـای شکیـبـا
که بلبل نغمـه ی شادی زنـد در سازِ صحـرا
بـرون ریـز از دلـت هر غصـه ،ای ابـرِ الـهـی
بزن باران رها کن دشتِ تـشـنـه از تـبـاهـی

کوثر قره باغی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد