می نویسد عشق،می خوانم عذاب

می نویسد عشق،می خوانم عذاب
می کشد  دریا  و  می بینم سراب

آسـمـان  بـا  مـن  شـده  نـاسـازگـار
بر من ای خورشیدِ جان دیگر متاب

عالم مستی چه می‌داند که چیست
آنـکه خـون دل خـورد جـای شراب

شکوه‌ها دارم از این اقبال شوم
از لـحـد برخـیزم اَر روز حـساب

می‌زنـم آخـر به کوه ای دوستان
تا به کی او را ببینم وقت خواب

صد غزل گفتم برایش،ای دریغ
می‌کند اغماض از یک خط جواب

واسـع امّـیدی به کار خیر نیست
سیـر سیـرم دیـگـر از کـار صـواب


سید علی کهنگی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.