جانم از دوری تو جانان من! بنموده تب

جانم از دوری تو جانان من! بنموده تب
کیفَ حُبَّک أَستطیعُ أن أُزیلَ مِن عَصب

چشم تو نزدیک مانَد رنگ آبِ شطِّ مهر
آبیِ اروند و سبز بهبهان و لعلِ لب

گونه‌هایت بال مرغابی، لبت منقار کبک
جنس تو دیبای چینی، جامگانت از حَلَب

کار من تُرکانه، خویم‌، چون زبان پارسی‌ است
عاشقی اینگونه می‌بایست، هم جنگ هم ادب

گرچه دستم کوته از آغوش جانت بوده‌ است
گرچه خوابم می‌برد در حسرتش هر نیمه‌شب

مانده‌ام در انتظارت استواران چون سهند
لَنْ یُحوَّلْ بحرُ فارِس رغمَ سُمّیٰ بِالعرب


محمدنبی خرّمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد