ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
وطنِ تازه ای ابداع کنم
آستینِ پیراهنم ، کرانه هایت را در آغوش کشید !
می خواستم
قلمم را به گرمایِ دستانت عقوبت دهم
جنگلی به آتش بدل شد !
کوشیدم لبخندم را به تصرف ِعکاس دهم
اندوه ِنشسته بر پلک هایم تو را تکاند !
هوا داشتم
واژه هایِ عاشقانه را
در خاکسترِ سیگارم دود کنم
ریه هایم فریاد زدند ؛
"دوستت دارم "
تنها تو ای صاحبِ ژرفناهایِ من ؛
می رانی ام
و در من می زیی
چونان دو خط ِموازی
که هرگز خوش ندارند
با هم
و
بی هم
باشند ..
ما را
افیونِ عشقِ تو
به هم پیوند میزند
و نیز از هم می گسلاند !
هان ؛
من در بند ِتوام
در خلوت ِتاریخِ پیاپی ..
زهرا نادری بیدسرخی