دو پروانه دو دیوانه دو عاشق

دو پروانه دو دیوانه دو عاشق
یکی چون لاله و آن یک شقایق

یکی زخم زن تار و ستارش
یکی خواند به آواز از حقایق

یکی سرمشق هر روزش بود عشق
یکی رنگین کمان سازد دقایق

ولی هر دو چنان سنگ صبوری
بسوزند و بسازند از خلایق

به طوفان و به موج و قهر دریا
به تخته پاره‌ای در پشت قایق

نه ترس و وحشتی نی داد و فریاد
کشند آهی و پرسند ما را چه لایق


فروغ قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد