ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در آینهی این دل، تنها صفر است و بس
تنهاییام ز هر طرف، در گودالی معکوس است
خالی از عاطفهام، دنیای رنگ و نور
دلم به یاد تو میسوزد، بیتو روزم سهوست
امیدهایم به خط و نشان خورشید پیوسته
ولی در شبهای تار، خواب و خیالم منجمد است
تمامی عشقها رفتند، به دور دستها پنهان
و من ماندهام در حسرت، یاد تو، در این وادی نقطه نور است
به زندان سکوت خود، کلید همراهم نشد
این ساعت شنی، تنها، خبر از سالی نیست بیپرواز است
قسمتی از وجودم هم ز صفر پر شده در حسرت
در این وادی تنهایی، عشق بیکسی انسان است.
سمیه بنائیان دستجردی