چه حاصل گر جهان را پُر ز دانش بی‌خرد باشد؟

چه حاصل گر جهان را پُر ز دانش بی‌خرد باشد؟
که زر در دست نادان، سنگِ بی‌قدر و بی قیمت باشد

چو شب، هرگز نبیند نور، گر خورشید بنشیند
دلِ تاریک اگر تاریک‌تر از ظلمت ، باشد

سخن گر نرم و شیرین گویی‌اش، با تلخی‌اش آمیزد
ز تلخ‌اندیش جز زهرِ ملامت در لَبَد باشد

به پند اهل بینش سر نبخشد، کور خواهد ماند
نه هر چشمی که وا گردد، سزاوار رَصد باشد

به دست ناتوانان، گر رسد تاجی، چه می‌زاید؟
که طوفان را سزایِ سلطنت بر ناوَدَ باشد


پارسا قندی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.