بر همگان مهر و وفا، از بر ما ظلم و جفا

بر همگان مهر و وفا، از بر ما ظلم و جفا
من چه کنم تا نبرم عشق تو را سوی خدا؟

خانه‌ی من لانه‌ی غم، این دل من پر ز ستم
جای تو من می‌شکنم، هیچ نماند میل بقا

گریه‌ی من پیش تو بود، بغض تو هم نزد دلم
حال بگو من چه کنم، با دل و این چشمِ کذا

خاطره‌ها کنجِ دلم، ذکرِ تو هم بر لب من
تنگ که شد این دلِ من، غم بَرَدم سوی خفا

غم‌بر من، جانک من، صاحب این شعر و غزل
غصه نخور خوب شوم، یا که شوم مستِ گدا

خالق مخلوقی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.