ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
راز دل خود، با که بگویم تو بگو
من عاشق و معشوق تویی
این قصه عشق دل خود
با که بگویم تو بگو
داده بودی تو پیامی که بیا
آمدم بهر زیارت
و زدم بوسه بر آن ماه رخت
از کام دلم من به که گویم تو بگو
وه چه زیبا شده بود
زیر نور مهتاب
گیسوان بلندت که سپردی بر باد
زین همه زیبایی
به که گویم تو بگو
شده ام مست ز بویت
دیوانه از آن دیدن حسن گل رویت
زین مستی این دیوانگی
با که بگویم تو بگو
دلدار دلآرام شدی بهر دلم
زین سر خوشی دل
با که بگویم تو بگو
راز عشق دل خویش
که پر از زیبایست، که مرا مست کند
دیوانه کند، مجنون بکند
خواهم که شبی داد زنم
راز دل خویش فریاد زنم
آن شب تو بگو من به که گویم تو بگو
عقیل ماله میر