ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تاریک شد سما و هر چه در آن مصور است
صادرشد بعالم هستی که عشقت مدور است
پیغام عشق راخواندی و تو هم فرمان ده ای
با عارفان دل سفرکردی وراهت مسخر است
پاک است جسم و جانی که کردی سفر بخیر
جسمی که پاره پاره شده را دیدم منور است
خودهم با رضا بودی ورضا هم بجوش گشت
جوشیده خونی راکه چویحیی هم مقدراست
آرام جانم برفتی و تو هم آرام جانان شدی
آنجاکه نعش تو فتاده است عالم مکدر است
ترسیم دل را سخن وری نباشد به بخت زهد
پاک است نمازی راکه خواندی دلرا مقرر است
دیدار عشق را قبول کردی و با جسم پاره ات
عهدی که در عالم زر بسته بودی معطر است
ازجعفری هم حمایتی کن و با سپیده میرود
بخشا تو مهووشی راکه برایش هم مکرر است
علی جعفری