ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
پرسیدم او را صد هزاران بار اما
این بار هم پیچیده تر گشته معما
داد من و پژواک اصوات و سکوتت
حرف من و تو بوده خارج از سخن ها
آب از سرم بگذشت و چون فرزند نوحم
یعقوب وار اشکم برفته تا ثریا
رویای نیمه شب شده رو و رخ ماه
اما هوا ابریست، من گریان و تنها
دریا مرا پس زد به سوی ساحل غم
گسترده اما بی تحمل بود دریا
من با غمت اما تو با شادی نشستی
این ضدیت در عشق مرسوم است حقا
دیشب طبیبان را بخواندم منزل خویش
تجویزشان زهر است بر دردم مداوا
محمد سبحان مهنام