تو این شطرنج بی قانون

تو این شطرنج بی قانون
نگاه من به دستاتن
تو این بازی عدالت نیست
تموم مهره ها باتن

تو هرجوری بخوای میدی
من و بازی و میخندی
به روی مهره های من
همه راه ها رو می‌بندی

تموم حمله هامو با
غرورت میکنی خنثی
که با اسبِت بتازونی
که شاهم رو کنی رسوا

ولی با اینهمه می‌خوام
که بازنده خودم باشم
می‌خوام پیروز میدون سی
که پیروز دلم باشم

مهم نیست دشمنی یا دوست
که با مرگ زندگی کردم
که رو‌در روی این دنیا
یه عمر بازٓندگی کردم

تو‌ دستت رو شده واسم
نه کیشٓم میکنی نه مات
منم سرباز بی قلعه
تو مرز مبهم چشمات

تو حتی با یه دست خوب
اسیر دست رویایی
سیاست توی هر بازی
برندست وقتی تنهایی


میلاد چهارمحالی زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.