توی این شهر یه خونه هست که حرمتش شکسته

توی این شهر یه خونه هست که حرمتش شکسته
آخه مادر این خونه،بازوی کبودشُ بسته
کی دیده ، دستای مردِ خونه،بسته باشه
پیشِ چشمش،ناموسش سیلی خورده باشه

....... یافاطمه، یا مادر ، حضرت باران .....

آه که مادر بازوشُ بسته
کُنجِ خونه زینب،غمین نشسته
آخه مادر،می دونه حسن حزینه
زمین خوردنشو توکوچه دیده

........ یافاطمه، یا مادر ، حضرت باران (2)......

پهلو شکسته،غم بر رخسارنشسته
حالِ علی رو ببین،که قامتش شکسته
از رفتن حرف نزن،علی میمیره
جان علی،دمی پا شو،پهلوشکسته

....... یافاطمه، یا مادر ، حضرت باران (2) ......

قامت خمیده،از بس که درد کشیده
غبارِ غم بر دل ها نشسته
زهرای علی ، یاورِ ولی
زِ داغِ غمت،پشتِ علی شکسته

....... یا فاطمه، یا مادر ، حضرت باران (2)......

توی این شهر،یه خونه هست،که حرمتش شکسته
کُنجِ این خونه ، دختری غمگین نشسته
آخه دیده ، که دستای بابا رو بستن
آخه میدونه ، که پهلوی مادر شکسته

...... یا فاطمه ، یا مادر ، حضرت باران (2)......

مرهم درد علی ، پهلو شکسته
مولا زِ غم تو،محزون نشسته
حالِ حیدر را ببین،دلتنگُ حزین
از ناله های تو، پشت لبای بسته

رامین آزادبخت

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.