من از شهر بارانم

من از شهر بارانم ؛ باران نقره‌ای اش را دوست دارم
کرانهٔ بی انتهای ساحل ماسه ایش را دوست دارم

دشت های زیبایش را چـون پـر از گـلـهـای وحشی
آبشارانش را که می‌جوشد ؛ ازدل‌کوهسارانش دوست دارم

از شـهر بـارانـم ؛ تــبـــلور اعــجــازِ مــوج خروشانش را
رنـگ نـیـلـگون و لاجـوردی‌اش دریـایـش را دوست دارم

پاییز دل‌انگیزش چون برگ درختان زرد و سرخ و قهوه ای
مَـرغـزارانش پــر از پــرنــدگان و غــزالــش را دوست دارم

از شهر بارانم ؛ دامن سـبـز طبیعتـش را پُــر زِ عــشــق
شب های پُر ستاره‌اش چـون سـیـمـیـن فـام را دوست دارم


سیمین پورشمسی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.